Paranormal Dragon shifter: Dragon's desire Box setRomance Billionaire Romantic Comedy Box set ) (Paranormal Action Adventure Shifter Romantic)

Home > Other > Paranormal Dragon shifter: Dragon's desire Box setRomance Billionaire Romantic Comedy Box set ) (Paranormal Action Adventure Shifter Romantic) > Page 65
Paranormal Dragon shifter: Dragon's desire Box setRomance Billionaire Romantic Comedy Box set ) (Paranormal Action Adventure Shifter Romantic) Page 65

by Tina Johnson


  او در اطراف جاده ها و قلابمی سرگذاشتنی شروع شد از راه ﻙوه عمیق,به رهبری صعبالعبور تاجیل ها رها بزرگ,همراه با رنگ آبی در زیر آب بلوری تا چشم تصویر زیبا بود.او زن ها ماهی در آب شنا تصور در زیر آب است و لبخند خود را ساخته است.عشقداشته خراهد رشبد مرمید کوچک و بزرگ شدن او را دوست داشت و از نظر او عشق حقیقی فقط میخواهم وقت هرگز برای پسران در حالی ﻙه در مدرسه است.آنها از حواس پرتی و او فقط می خواستند از نخستین مﻙتب است.پدر او را آزار بود او را به خاطر رمان ژن ها است.او همیشه به او ترجیح داد که او فقط منتظر سمت راست,به جای آنکه بر خوردار با همه غلط در این جهان است.

  احساس کرد که چشمانش را با اشک خوب بالا در نظر او و پدرم او را خنده و صحبت و آهو را دید,با در راه است.در میان گریه,زخیها بیناییام شخسار چیزی در جلوی او,و او را سخت تلاش موتر زودﻙشیده الغآ,عریده مىیخد به رفت و از جاده پرنده,زودﻙشیده تمجیدى بشدتزده به راست و اتومبیل او سنگ,به جای فرستادن آن بطورمارپیچ حرﻙت ﻙردن از پرتگاه خواهد به آنچه ﻙه به احتمال زیاد شده است.

  از ﻙیسه هوا در چهره اش,باصداترﻙیده او را گردن و شانه ها آسیب دیده است.این آسیب دیدگی نه زندگی انسانها را تهدید نماید,اما قطعا به گلو درد او را برای چند روز است.

  اتومبیل او,تف و فیش درگذشت.او کوشید تا به پشت به خود ادامه داد,اما با برخاستن از ماشین بخار,و تف پراندنی موچهای جیغ ﻙشیدن آن شده و وقتی او را , او ﻙلیدی خیلی زیاد فﻙر ﻙردم ﻙه یﻙ رفتنیی.

  ((خسارتزنیم خسارتزنید,خسارتمیزنیم,خسارتمیزنی.بخارمانند,منگیدم به خود بار دیگر در.

  او را از ماشین بیرون چنگ زده و با استفاده از تلفن همراه,و میل به این صور سراسرپوشاندن باپا.او چگونه می توانست بی توجهی شده است,مى ﻙند هرگز قادر به تهیه خواهد شد یﻙ موتر جدید در صدر همه چیز را در این صفحه نمایش است.با استفاده از تلفن همراه بود,از نیروی ترﻙانیده تاثیر ارسال آن را به خوراﻙ بسرعت. تا این اندازه به برای ایفون مجیرها. مخلوطشون اصلا شامل ریز ریز موتر حمایت کرد.

  او به سمت آن را از آسمان به خواندن این صفحه نمایش تلاش,حد اقل هنوز هم ﻙار می ﻙنید,او توانست به اندازه ﻙافی به چپ او هیچ سلولی در اینجا,و استقبال احتمال دارد از طریق به خدمات اضطراری به هیچ کس با لاغرشدن و بود.نه استقبال از هر نوع است.او ظاهرا در یک منطقه مرده است.

  گامزده بخارمانند چند متر در هر دو جهت او را قبل از تلفن همراه است.او در انتظار یﻙ ساعت یا دو قبل از دادن هر ﻙس ﻙه قرار بود که عبور و به او کمک کند.هیچ ﻙس نیامد.او تصمیم گرفت تا جاده و رابالابری وابین فآق میثد پذیرآیی,اگر سلول او نمی توانست چیزی پیدا مى اقامت در اتومبیل او که در شب و صبح دوباره سعی ﻙنید.او به قدر کافی در آببوتلی فکرض نوارداده پروتلینی و بعضی از زنده ماندن بیش از حد آن بود,اگر او اما به دیر نیست.

  خود را باز کرد و او را خالی فکرض ﻙتب درسی را از ﻙوله پشتی اش,و چند بار تغییر لباس,برخی از آب,با استفاده از تلفن همراه و یهف زغالهایی و آنرا در عقب او است.بدون او کتاب,احساسclunkyخیلی لایتری او بیش از آن نیز استفاده شده بود اما گردن و شانه هایش را از ﻙیسه هوا هنوز درد میﻙند و او را از زیادﻙشید خودرالرزاندنداده.

  او چند کیلومتر راه جاده است,شروع شد و نگران است.آن شب شدن و لازم است ﻙه آن را به عقب موتر را به او که در شب است.در امان نبود به راه رفتن را در پرتگاه ها است.او می دانست که در میان کوهستانی وجود دارد با زمین زراعتی در دره,اما مطمئن نبود ﻙه چگونه آن را دور شد.او تصمیم گرفت تا چند دقیقه دیگر راه وجود دارد علائم حیات در پیش ازینﻙه موتر را به او باز است.

  او به نگهداری باطری آن, از او خاطر بتریی او قادر خواهد بود تا آن را بعد از تصادف به عهده دار است.او در مورد یکی دیگر از یک کیلومتر راه و برای آخرین بار گوشه سرﻙ را دید عمیق بر به کوه ها است.اصلا مثل یﻙ راه خدمت بود,ولی خطوطها ازپادر تازه است.آن شب شدن است.راه مى رفت و قادر به دیدن در یﻙ تا دور,قمار خانه,او بود که در چند کیلومتری در بالای ﻙوه,اما ممﻙن است ﻙه تلفن همراه است.او راه بحث را به ماشین,یا رفتن به خانه و نثست وانگریستنی,برای چند لحظه است.

  گفت: "خیلی خوب,گزینه های مه آلود در اینجا هم شب را در این موتر را به راه و یا به یﻙ سری به دنبال پمسسلواسا آماردرخشانی مردممجموع در وسط هیچ ﻙسی در خانه و امید,امید آنان یﻙ خط تلفن,و امید است این شخص اصلا قتل و تجاوز من تصور او کوشید تا خوابیدن در موتر را به راه او را به گردن احساس می کردند و تصمیم گرفت این خطر را به او است.

  خوابیدن در اتومبیل او در نتیجه ﻙسی دیگری او را از موتر مسافربری در ﻙنار جاده در گوشه ای در تاریکی به لبه پرتگاه خواهد بود.او در داخل ماشین واقعا ژرفاسنجی خیارفسخی مصؤنتر بسیار او را در این نقطه است.

  نفس عمیق بﻙشید,بخارمانند جوردراورده شانه ها و شروع به راه رفتن او را از گلی را به خانه اثرپاباقی آفتاب شدن و سرد شدن است.در کوه احساس هنگامی که خورشید گرم خارج شده بود,اما به محض فرو رفت,می توانست از سرما است.او نیاز به حفظ و سپس نقد حرﻙت نیز وجود داشتند در جنگل حیوانات وحشی چون شنید یﻙ گرگ زنویید. او امیدوار بود که به دنبال آن نه ژرفاسنجی لقیطی به سرعت و تقریبا باحداﻙثرسرعت دویدنی جاده است.

  کفش مستور می شدند در گل و پطلون او بودند و ساق های پای او را به گل آلود است.راه بدتر از آن بود.او واقعا این نوع ورزشی و ریه های او از قدم درد او سعی کرد.

  خانه بیش از نظر دور است.این ﻙاملا تیره را در زمان او باعث شد و دروازه را.او در چند دقیقه صبر است.

  هیچ چیزی اتفاق افتاده است.

  باردیگر,و بعد از آن به یﻙی دو بار زنگ دروازه است.او به سر مى پنداشتم که سعی در استفاده از تلفن همراه اگر بتوان او را به زندان انداخت پافراگذاشتن در
چنین حالت فوق العاده است.او کوشید,و هنگامی که از اتاق پهن نمدى دربسطداده قوجهء هولداده وجود دارد,برای یﻙ لحظه است.کسانی که پشت دروازه ها را نمى باشد?بعد از آن,بار دیگر در وسط,هیچ جای شﻙ نیست شاید تصادفی ﻙه می ﻙوشند در اتاق خود باز است.

  او از راه را بر ورود یکه خورد.پاگاهی بطورمارپیچ حرﻙت ﻙردن پرونده بزرگ و زیبایی و او را بیاد این جانور را به دژ.از پله ها بالا می رفتند و به شﻙل ب در صدر,با پنجره های بزرگ بر روی دیوار است.خانه را همه از آجر و سنگ است.زمین آبی و سیاه سنگ با رگه های طلا الگو بر خلاف چیزی صیم دیده مى شود.در این مورد زینه چوبی,دیوارها و دق الباب نظر پیر و محتواهای آثار باستانى,با اینهمه,برق و در قالب خوب است.خانه زیبا بود,اما احساس سرما و غیرشخصی.او حتی اگر اینا یﻙ شماره تلفن,این محل مثل یﻙ قلعه باستانی به جای خانه ای ﻙه در آن مردم است.

  "سلام"او فریاد?و منتظر ماند تا ببینیم صدای خود را بلند اگر ﻙسی واﻙنش نشان داده است. "هر ﻙس به خانه است?من ضرورت به تلفن شما,من یﻙ تصادف ﻙرده بودند".

  هنگامی که هیچ کس پاسخ داد او تصمیم گرفت تا در طلب یﻙ تلفن همراه است.او فقط امیدوار بود هیچ سگ های خطرناﻙ و یا در جایی از خانه بغتةها مى آمد و تلفن,پیدا و یﻙ تشناب.او در واقع دریافته بود او به حال او اندﻙی ﻙمتر تاکید کرد در مورد مرگ در بیابان است.در همین حد اقل پناه او بودند.

  مردشﻙارچیی اصفا فیوشیدنی نشسته و برای همین خود را برای چند دقیقه,شنید که کسى فریادزدنی مورد بحث و بالا رفتن و یا آنها را پاسخ اینجا ماندن و حمایت از انبار خود را.وقتی ﻙه به عنوان یﻙ زن ثبت نام صداى او کنجکاو و تصمیم گرفتند ﻙه به ببینیم ﻙه چرا ﻙسی در اواخر شب خود را دق الباب ﻙوفتنی,بخصوص وقتی ﻙه او یﻙ ماشین است.

  او در میان کوه ها وجود ندارد و یا پیاده روی هیچ جای خود را در نزدیکی محلات چادرزدنی خانه و مالک همه زمین و خانه اش را پشت سر را به داخل دره است.وی در مزرعه زمین اجاره داده در این دره را به خانواده ها ﻙه می خواست یﻙ مزرعه ﻙوچﻙ این عملیات,و آنان به خود جرئت زدن خود را بر در خانه آمد بدون دادن وعده ملاقات اول,به ویژه او مدیر اموال توجه به جزئیات بیشتر و معمولا به او حرف است.

  او دوباره به شﻙل انسان تغییرمسیرداده سبقتگرفته زیرتنبانیی و خود را و خود را به پیراهن سفید بر سر خود را به سوی خانه اش است.در مورد نیم کیلومتر از طریق درغارجا پیچاندنی پله صعود به جای شراب را ﻙه در دست داشتند به زیر زمینی مغارهی اغازمدهوش گرامی و است.همچنین شما بود تا از طریق یﻙ چشمه های آب زیرزمینی,تا خود را به همین دلیل است ﻙه وی بر زیرتنبانی.سترپوش همیشه نم.

  او در حدود پانزده دقیقه به راه خود را به جای شراب نمى شد,او در شتاب بزرگ,اگر این مهم است که فرد,باقی بمانند.او و مهر,قدوى راﻙدگذارده را به گنجینه خود را پیش ازینﻙه به آشپزخانه رفت تا ببینیم چه ﻙسی را نداشت.

  او به جای شراب را قفل دیى دریﻙسوقرار آشزخانه لیزخورده و آن را به جیب خود را قبل از خانه اش را از طریق مدامتان.او از ورود و بوﻙشیده ترانست شامةی ظریف و وانیل,همراه با اشاره زیرکانه ای از گل و خون است.

  کسى خونریزی?احساس می کرد و دارای به بفهمپم گیجمی بقهمیم چه ادامه دارد.

  مکث کرد و به گوش شنیده و ﻙسی را در تحصیل,خود را از خود می پرسید اگر می توانست با خوردن آنها اگر دزد است.هیچ ﻙس را از دست دزد و درست است?

  بانو صدا به مانند فریاد بسیار پریشان و,او در خارج از دروازه را به گوش یﻙ لحظه بعد از آن صورت با استفاده از تلفن همراه بود.در را باز کرد و او بود,از طریق زیرچشمی تا او را از پنجره به بیرون نگاه,درختان و او را متوجه نشدم.

  "من می فهمم,ولی شما باید به یﻙ موتر ﻙرایی من,و من موتر است.به همین دلیل ما برای سه گانه"ژرفاسنجی رکودکان او آرزو است. "چه"به معنی نه حساب پرداخت و در خدمت معتبر نیست?فقط از آغاز.... Nevermind,من ﻙس دیگری".

  او از تلفن همراه از دست او را رها و درد سر نمى است.او به طرف پنجره خیره و او می توانست او را بشنوند,و نفس عمیق ﻙشیدن صحبت را به خود است.او دندنه.

  "ﻙند,چرا ﻙند اصلا فﻙر میﻙنم ﻙه من به یﻙ حساب سه گانه قبل از اینﻙه من مانده اند?من ﻙه با جان او را قبل از آغاز ماه ﻙه همه حساب آینده یا ماهیانهها درنگیده شده است در حالی که آنها را دسته دسته امور مالی.تلخهها,حالا من چه ﻙنم.تﻙیهزده"محﻙمزده جلو آمد و سرش را بر این پنجره,دستدادنی اوطراق آن وجود دارد,و نه کاملا مطمئن مردشﻙارچیی وجرد سﻙیزید به اندازه ﻙافی بی ترتیب از آن خارج شوند.این سه داستان سقوط به طرف پاسیوی در ذیل مراجعه ﻙنید.ممﻙن است او را بکشد,اما قطعا درد می ﻙند,و ناخواسته زیادی به پولیس را به خانه اش مورد توجه است.

  شروع شد,تصویری است که باید به اتفاق افتاد,چرا یﻙ موتر دیگر او در تلفن همراه شده اند سه برابر با الف:اما,او هم به خود,همچنین می تواند ﻙه او ازلولادراوردم پیدایش نقطه ضعف های بشریست.

  او صدای خود را بلند او را جیغ زده,و در تلفن همراه شخشیده بکذارد افتانید روی زمین و پیاده شدند و به دست او و زانوهای خود را پشت میز ﻙارش بود.او با صدای بلند به خشﻙیآمده ضربهحهای متوالی و ﻙفر است.

  مردشﻙارچیی ﻙورﻙوری گامزده و سپس در اطراف را به گوشه ای از میز تحریر و انa. "آیا شما بسیار خوب?

  وی او را متوجه موهای بور,در اتاق تاریﻙ شده بود و فقط چراغ را روشن او را گرفته و آن را همچون ارگانها پیاده وباسرعت رفته طلا بود.او بعد از آن متوجه گولاییهای,ﻙوباى او ﻙمی مانده به قوه تخیل او را به پایان و سرفیده دنبالی زودﻙشیده چشم خود را بالا و است.

  "آیا شما نیاز به یﻙ دست?مکرر و سپس دست خود را به دست او است.

  او دست خود را ربوده و به سختی خود را خارج زودﻙشیده به پای او,او را چوب می شدند,و جنبش های او عمل او گلو درد است.به چ
هره اش نگاه و دید خون در موی و ﻙبود شدن به حق خود استخوان ترقوه و گونه است.او بیش از دیگر زخمی او نگاه کرد.

  "مرسی.به او گفت او به عنوان دست از دست راست و و خود را در نقاشی است.در مورد گل الود"ببخشید".

  "چه اتفاقی افتاده است?او پرسید. "من اصلا نگران نباشید,یﻙ گل الود بزمینزند گزندمی هرگز چیزی,اما آیا شما در سرتان تندوزننده".

  "من اصلا متوجه"او به دست و سر او,و بعد از آن متلاشی شد.او پیش از آنکه او را گرفته به سختی فرو رفت.

  "حالا چه من با شما کثید"انaروبروایستاد,مشخصأت ملایممی وجنه عظمهای زنانه و بود که همه بر چهره میخراشد و گردن می باشد.او در شیشه ای و چند جا موی سرش را به گردن و شانه اش است.

  وانگریسته مردشﻙارچیی پائن زن خفته در بستر است.با وجود ضربتبیند مقابل او,او را به دنبال زن, او سالم صرف میخواهم از ﻙش در موی سرش را به معاینه سرش را با دقت بیشتری است.او اثرخراشها ﻙبودبشود و او را پاﻙ و در حالی که بر سرش قطع خون جاری بود تعداد زیادی به موهای بور,بنظر نمیرسد ﻙه به آن احتیاج به بخیه است.

  او لنگ بود او را هر یﻙ ساعت برای تمام شب را به جلوگیری از او,او به نظر می رسد,اما او فقط شوﻙ دهنده میخواست تا مطمئن شویم,پس از مرگ او در خانه اش چیزی ﻙه او می خواست تا به توضیح و به مقامات این طور نیست ﻙه او می توانست به او غذا را پنهان شواهد دارند.

 

‹ Prev